فهرست بستن

نبی رحمت

تالیف: سید ابوالحسن ندوی
ماجرای مفصل غزوه «بدر»
دعا و تضرع، زاری و مناجات
رسول اکرم(صلی‌الله علیه و سلم) پس از آن‌که از لشکرشان دیدند، به سایه‌بان خویش که در حقیقت مقر فرماندهی بود، بازگشتند. حضرت ابوبکر(رضی‌الله عنه) نیز همراه آن حضرت(صلی‌الله علیه و سلم) وارد سایه‌بان شدند. حضرت(صلی‌الله علیه و سلم) در حضور حق به دعا و تضرع و مناجات پرداختند، زیرا می‌دانستند که اگر تکیه‌ی مسلمانان بر نیرو و امکانات ظاهری باشد، نتیجه روشن است؛ همان نتیجه‌ای که هر ضعیف در مقابل قوی به‌دست می‌آورد.
آری، این‌جا بود که وقتی رسول اکرم(صلی‌الله علیه و سلم) هر دو کفه‌ی ترازوی جنگ را به دقت نگریست، متوجه شد که ظاهراً جنگی نابرابر در شرف وقوع است.
پس متوجه خداوند متعال شد و استغاثه نمود. بی‌تردید او ذاتی است که هیچ قدرتی نمی‌تواند فرمانش را ملغی کند و مانع از تحقق اراده‌اش گردد.
(و ما النصر إلا من عند الله)
و نیست کمک و یاری مگر از جانب خدا.
آری، رسول‌الله(صلی‌الله علیه و سلم) برای این دسته از مؤمنین که تعدادشان اندک بود و از نظر تجهیزات، صفر بودند، نزد خدا شفاعت کرد و گفت:
(اللهم إن تهلك هذه العصابة لا تُعبد بعد اليوم في الأرض)
ای بار الها! اگر این گروه کوچک نابود گردد، دیگر کسی تو را مورد عبادت قرار نخواهد داد.
آن حضرت(صلی‌الله علیه و سلم) در دعا و تضرعش با پروردگار خود می‌گفت:
(اللهم أنجز لي ما وعدتني، اللهم نصرك)
ای بار الها! به وعده‌ای که به من داده‌ای وفا کن. بار الها! یاری خودت را تحقق بخش.
پیامبر اکرم(صلی‌الله علیه و سلم) در این اثنا دست‌هایش را چنان بالا می‌برد که ردایش از شانه‌های مبارک پایین می‌افتاد. حضرت ابوبکر صدیق(رضی‌الله عنه) آن حضرت(صلی‌الله علیه و سلم) را تسلی خاطر می‌بخشید و از کثرت زاری و لابه‌اش بر وی ترحم می‌کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *