نویسنده: محبوبی
فصل چهارم: چالشهای دموکراسی
چالشهای دموکراسی در جهان
أ. عوامفریبی (دِماگوژی)
ادامه
قابلذکر است که عوامفریبی یا دِماگوژی میتواند شکل و شمایل متعددی داشته باشد؛ برای مثال، شکل دیگری از آن در اظهارات افلاطون قابل مشاهده است: افلاطون در دومین ایراد خود به دموکراسی، به این باور است که رهبران همه از نیکان نیستند و نمیتوان به آنها اعتماد کرد که همیشه بهترین تصمیمها را بگیرند. بهعلاوه، چون رهبران جهت تأمین بقای محبوبیت، یا مقام، یا درآمد خود همواره نیازمند پشتیبانی مردم هستند، پیوسته دچار این وسوسهاند که از راههای آسان این حمایت و پشتیبانی را کسب نمایند.
از این جهت، همیشه پاس خوشایندیها و بدآیندیها را نگاه میدارند و از بازگفتن حقایق تلخ پرهیز میکنند و هیچگاه از سیاستی که به مذاق توده ناخوش آید، دفاع نمیکنند و در هر حال، وظیفه خویش را خرسند کردن مردم میدانند، نه آگاه کردنشان (عنایت، ۱۳۷۷: ۴۲).
آنچه افلاطون پیش از دو هزار سال قبل گفته است، در دموکراسیهای امروزی بهوضوح قابل مشاهده است.
بهعنوان نمونه، در آمریکا وقتی رئیسجمهور بر اساس نظرخواهیهای عمومی از محبوبیت بیشتری برخوردار باشد، کنگره گاهی از برنامههای قانونی وی حمایت بیشتری مینماید؛ زیرا نمایندگان از پیامدهای ناخوشایند مخالفت با رئیسجمهور محبوب میترسند.
برعکس، وقتی محبوبیت رئیسجمهور نزد افکار عمومی کاهش مییابد، نمایندگان کنگره نیز بیشتر به مخالفت با وی تمایل پیدا میکنند و به این ترتیب، نظرخواهیها بر روابط میان رئیسجمهور و کنگره تأثیر تعیینکنندهای میگذارند (بشیریه، ۱۳۸۰: ۱۷۲).
البته این ملاحظات تا زمانی که به قربانیشدن مصالح جامعه و بشریت منتهی نشود، میتواند مثبت تلقی گردد؛
اما زمانی که بهصراحت تمام، مبنای تصمیمگیریها منفعت و قدرت معرفی گردد، نه فضیلت و عدالت و نه مصالح اجتماع، واضح است که بسیار خطرساز بوده و جز عوامفریبی نام دیگری ندارد؛
بنابراین، از آنجایی که قدرت در انحصار اقلیت قرار میگیرد، عوامفریبی یکی از چالشهای جدی نظام دموکراسی تلقی میگردد که در نظام حال حاضر دنیا بهخوبی نمود دارد.
مأموریت شکست خورده
