نویسنده: محبوبی
فصل چهارم: چالشهای دموکراسی
چالشهای دموکراسی در جهان
د. اولیگارشی (گروهسالاری)
اولیگارشی یا گروهسالاری، همواره بهعنوان یک چالش فراروی دموکراسی بوده است. اولیگارشی یا گروهسالاری در زبان یونانی، بهمعنای «حکومت گروه اندک» و بهمعنای فرمانروایی گروهی اندک بر دولت بدون نظارت اکثریت است. اندیشمندان قرن بیستم، توجه خاص به گروهسالاری داشته، برخی تمام حکومتها را ناگزیر گروهسالارانه قلمداد نمودهاند. بهباور این دسته از اندیشمندان، حکومت را نمیتوان به فردی و جمعی تقسیم نمود؛ زیرا جمع یا مردم هرگز حکومت نمیکنند و حکومت واقعی در عمل همیشه با گروه اندک است و تنها مسئله، نوع رابطهٔ این گروه اندک با جامعه و حدود مسئولبودن آن است. اولیگارشی ممکن است حکومت یک طبقه، دسته، یا حزب باشد و بنیاد اینهاست که شکلهای گوناگون حکومت را پدید میآورد (آشوری، ۱۳۷۸: ۵۲).
چنانچه در صفحات قبل نیز ملاحظه گردید، بهنظر بسیاری دموکراسی بهمعنای حکومت اکثریت، مغلطه و ناممکن بوده و در صورت امکان از نگاه برخی دیگر با چالش استبداد اکثریت و یا موبوکراسی مواجه است؛ بنابراین دموکراسی را فرجامی جز درافتادن در دامان اولیگارشی نیست. گذشته از محاسبات ذهنانگارانه، با رویکرد تجربی و مشاهدهٔ واقعیتهای مشهود نیز میتوان دریافت که با وجود همهٔ شعارها، ادعاها و ایدهآلها در مورد دموکراسی، تاکنون دموکراسی بهمعنای واقعی بهوجود نیامده است و هرگز دموکراسی از عناصر اولیگارشی خالی نبوده و همواره با این چالش درگیر بوده است.
اگر اولیگارشی را چنانکه افلاطون و یا ارسطو معنا نمودهاند، تعریف کنیم، میتوان بر اساس آن چالش ایجادشده بهواسطهٔ اولیگارشی را از جهت دیگر نیز دنبال کرد. افلاطون اولیگارشی را حکومتی میداند که در آن ثروت مایهٔ قدرت و اعتبار سیاسی است. ارسطو نیز گزینش بر اساس ثروت را اولیگارشی قلمداد نموده است. یکی از نقدهایی که شدیداً بر دموکراسی وارد شده است، این است که اغلب دموکراسیهای جدید سرمایهداری بوده و از طبقات سرمایهدار جامعه حمایت مینمایند. رأی، کالایی قابلفروش شده است و برندهٔ مزایده میتواند آن را خریداری کند. آشکارا عدهٔ ثروتمند، بازرگانان یا سرمایهداران بزرگ آن را میخرند و در نهایت حکومتها را در اختیار میگیرند. احزاب سیاسی با پول سرمایهداران فعالیت میکنند. اغلب سیاستمداران ابزار مناسبی در دست ثروتمندان هستند (عالم، ۱۳۷۸: ۳۰۴). بهعبارت کوتاهتر و واضحتر میتوان گفت که در دموکراسی، شکل نظام سیاسی دموکراتیک است، اما محتوای آن حکومت ثروتمندان و توانگران است.
اولیگارشی یا گروهسالاری یک چالش جدی در مسیر دموکراسی است و دموکراسی از گذشتههای دور تا اکنون همواره با آن مواجه بوده است؛ چنانکه روح دموکراسی در دنیای معاصر با روح حاکم در عرصهٔ سیاست در بیستوپنج قرن پیش هیچ تفاوتی نکرده است. در روم، در آغاز جمهوریت، قدرت سیاسی در دست خانوادههای اشرافی بود و مجلس اعیانی داشتند که اعضای آن از همان خانوادههای اشرافی انتخاب میشدند. کشمکش نیز بین عامه و اعیان بر سر بهدستآوردن قدرت وجود داشت و سرانجام هیئتی بهنام «حامیان مردم» در مقابل مجلس اعیان بهوجود آمد که نظیر مجلس عوام امروزی بود. بدون تردید میتوان گفت که هنوز در بعضی کشورها تشکیلاتی کاملتر از آنچه در روم قدیم بود، وجود ندارد و مردم بیشتر از این در تعیین سرنوشت خود سهیم نیستند؛ یعنی دموکراسی همواره با چالش گروهسالاری مواجه بوده و گذشت زمان تغییر چندانی در آن ایجاد نکرده است.
مأموریت شکست خورده
