فهرست بستن

نقدی بر اندیشه‌های سیاسی

نویسنده: محبوبی
فصل دوم: دموکراسی

  1. نقد و نظر
    ‌ج. تعدد احزاب

یکی دیگر از اصول و مبانی نظام دموکراسی ـ تعددگرایی ـ یا آزادی احزاب و افکار است که معنی ظاهری آن اجازه‌ی تشکیل احزاب و اختلاف رأی در مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قلمداد می‌گردد. شاید تعدد احزاب در کشورها و جوامع پیشرفته که دموکراسی بر آن‌ها حاکم است، شایسته باشد و نیک تلقی گردد؛ اما در کشورهای جهان سوم مثل افغانستان، قطعاً ناشایست بوده و بر تفرقه و اختلاف در جامعه می‌افزاید. در کشورهای پیشرفته نیز حزب حاکم قدرت را در انحصار خود گرفته، تمام عزل و نصب‌های مقامات را در اختیار می‌گیرد که در این هنگام، به سلطه‌ی اکثریت بر اقلیت و پایمال شدن حقوق اقلیت می‌انجامد.
زاویه‌ی دیگری که می‌توان این اصل دموکراسی (تعدد احزاب) را مورد نقد و نظر قرار داد، این است که آزادی بی‌قید و شرط برای همه‌ی افکار و اعتقادات وجود دارد؛ یعنی تمام افکار و آیین‌ها حق تشکیل حزب در نظام دموکراسی را دارند. اما این آزادی مطلق وقتی به اسلام می‌رسد، قید می‌خورد و از مطلق بودن خود بیرون می‌شود؛ زیرا پیروان اسلام حق تشکیل حزب در نظام دموکراسی را ندارند. به‌عنوان مثال، در عصر حاضر در کشورهایی که مهد و منشأ دموکراسی خوانده می‌شوند، مانند آمریکا و انگلیس و فرانسه و… پیروان هر فکر و اندیشه‌ای حق تشکیل حزب و شرکت در انتخابات را دارند، حتی همجنس‌گراها و منحرفین؛ اما اگر کسی بخواهد حزب اسلامی و پایبند به اصول اسلام تشکیل دهد، با برچسب‌های گوناگون قابل قبول واقع نمی‌شود و از دایره‌ی اعتبار و پذیرش طرد می‌گردد. قابل ذکر است که احزاب به‌اصطلاح اسلامی که در نظام‌های دموکراسی، به‌ندرت، شرکت می‌کنند، ابتدا باید به این اصل یعنی آزادی تعدد افکار معتقد بوده و با آن موافقت نمایند؛ زیرا عدم موافقت، یعنی مخالفت با دموکراسی است. به‌کثرت مشاهده می‌شود که این مسلمانان دموکرات با ذلت و خواری، در زیر یک سقف، در پارلمان‌ها، پهلوی ملحدین کمونیست، سکولار و لائیک‌ها (بی‌دین‌ها) و سوسیالیست‌ها و دیگر منحرفین می‌نشینند و هرگونه تحقیر و توهین به اسلام و مسلمین را بدون هیچ عکس‌العملی مشاهده می‌کنند و حق اعتراض هم ندارند؛ زیرا در نظام دموکراسی هر شخصی آزاد است که رأی خود را ابراز نماید، اگرچه رأی او توهین و تحقیر معتقدات دیگران باشد.
بنابراین، می‌توان گفت که اساس و بنیان اندیشه‌ی دموکراسی بر وجود اختلاف و تفرقه در بین مردم ریخته شده است؛ زیرا اگر در جامعه‌ی تنها یک حزب وجود داشته باشد، دموکراسی معنی ندارد، بلکه باید احزاب مختلف وجود داشته باشند و همه باید با هم اختلاف داشته باشند، حتی در داخل یک حزب باید با هم درگیر بوده و به سر و کله‌ی همدیگر بزنند تا باشد که هدف اساسی دموکراسی که همانا تعدد افکار و احزاب است، برآورده شود. برای بیان نمونه‌ای از تعدد احزاب و درگیر بودن آن‌ها با هم‌دیگر، به کشورهای غربی و دوردست اشاره نمی‌شود، بلکه به افغانستانِ دوران جمهوریت که نظام دموکراسی بر آن حاکم بود، اشاره می‌گردد. در عصر جمهوریت که نظام دموکراسی بر کشور حاکم بود، به‌بهانه‌ی آزادی، ایجاد اختلاف و تفرقه در میان مردم افغانستان به حدی بود که صدها حزب و گروه در این کشور تشکیل شده بود. هر کس به رأی و فکر خود با هم‌فکری چند فرد دیگر حزبی تشکیل داده، آن را در وزارت عدلیه‌ی کشور ثبت می‌کرد تا از این طریق زمینه‌ی چور و چپاول بیشتر برایشان فراهم شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *