ترتیبکننده: کرار
فصل ششم
شاهرگ حیات جاهلیت
تمدن و تجارت غرب، ذوق و طبیعت همه شرقیها را از هر مملکت و نژاد، به تباهی کشانیده و شور و حرارت زنـدگی را در وجودشـان فـرو خوابانـده اسـت، بـدینسـان کـه مردانگی را از عربها و شجاعت و شهامت را از عجمهـا گرفتـه و نـامردمی و زنبـارگی اروپائیهـا را در وجودشـان بـه ظهـور رسـانیده اسـت و دیگـر سـوارکاری عربهـا و بزرگمنشی ترکها و جوانمردی فارسها و پهلوانی هندیها و غیرت افعانیهـا حکـایتی تاریخی شدهاند، اکنون زندگی در شهرها و دشتهای شرق، نسخهای بدل و مسخ شـده از زندگی مصنوعی غربیهاست و تنها زیانها و ضررهای آن نصیب شرق میگردد. بله، شرقیها گرفتار سیل خروشان تمدن غرب شدند و تمـام اراده و اختیـارات خود را از کف دادند، به طوری که فرزند از کنترل پـدرش و خـانواده از اختیـار مـرد خانه، بـدر آمـد و حتـی انسـان از کنتـرل خویشـتن در برابـر هواهـای نفسـانی و از پاکسازی اجتماع و درون آلوده عاجز ماند و همه تا بناگوش در دریای تمـدن غـرب غوطه خوردند، حالا طوری شده که بینوایان عجم، صبح را در یک جا و شـب را در جایی دیگـر بـه سـیاحت میگذراننـد و «تنگدسـتان برهنـه و گوسـفندچران عـرب، عمارتهای بسیار بلند میسازند» و اتومبیلهای آخرین سیستم آمریکائی سـوار میشوند، و به راستی ترس آن میرود که اسبهای رهوار جزیرةالعرب که تـاریخ و ادبیات آن از داستان، و اخبارشان آکنده است، منقرض گردند.